آمـــدی آن دم به دیدارم که دیگر دیر بود،
گــفتی از ماندن ولی رفــتن مــرا تقــدیر بود،
تو می آیی به بالــینم ولی آن دم که در خــاکم،
صـــدایم میکنی اما در آغـــوش کــفن خــــــوابـــــــم.

ماییم که در ظلمت شب یاد تو هستیم
در دام بلا خفته ز بیداد تو هستیم
ماییم که با تیشه زنیم ریشه خود را
دلخوش به همینیم که رفیقتو هستیم
.. .
.
رفیق خوب پزشک زندگیست
تا آخر عمر مریضتم رفیق