ﺳﺎ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ

ﺳﺎ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ

﷽‏ دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم!
ﺳﺎ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ

ﺳﺎ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ

﷽‏ دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم!

♥‏♥

اگرکسی رانتوانستی از خاطرت پاک کنی بدان که درخاطرش هستی ♥‏♥مراقب خوبی هاتون باشید ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ اکر دارم وقت آرام فدای دوست میسازم؛؛ درین دنیای بی حاصل به لطف دوست مینازم؛؛ ♥‏♥فرخنده روزی بود که باهم آشناشدیم؛؛ سازنده روزی است که ازهم شویم؛؛ ♥‏♥تکرار همه چیز خسته کننده است. اما دوست مثل نفس میمونه تکرارش تضمین زندگیه........ ♥‏♥بیا یک شب جایمان را عوض کنیم... تو عاشق باش و من معشوق... من ناز میکنم و تو خریدار باش... یا نه.... من دل میشکنم و تو بخشنده باش !!! ♥‏♥میروی ازمن ولبریزفغانم چه کنم؟ میشوی دور از این غم نگرانم چه کنم؟ خواهی آتش به غرورم زن حواهی بنواز دوستت دارم وترکت نتوانم چه کنم؟ توطلب گارجوان های ­ پرآوازه شدی من که یک آدم بی نام ونشانم چه کنم؟ ♥‏♥یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد ؟ دوستی کی آخر آمد دوست داران را چه شد ؟ ♥‏♥به هر جا ناتوان دیدی، توان باش به سود مردم خامش، زبان باش به زیر پای بی‌ دستان زمین شو به چشم زورمندان، آسمان باش ستمکش را اگر دیدی بر آشوب ستمگر را چو مشتی بر دهان باش چو افتد بر جبینت خط پیری مکن‌ افسردگی، در دل جوان باش یتیمی را به مهری شادمان کن گٔل بی‌ باغبان را سایه بان باش به عمری در هوای خویشبودی زمانی‌ هم برای دیگران باش مهدی سهیلی

یاد تو

هــر روز که از خواب بــیدار می شوم ، می بینم هــنوز امروز است ؛ فــردا آرزو@اســت. ♥ ‏ ↓ ↓ ↓ ↓ باورم کن که به یاد توام هرکجا باشی توی قلب منی از منو تموم خاطره هام چطوری تونستی دل بکنی؟ بی تو برام این دنیا قفسه پیشم که باشی همینم بسه زنده ام با عطر نفسات جز تو کی رفیق و هم نفسه؟ دوریت این خونه رو ویرونه تر کرد تنهام نزار منو دیوونه برگرد چطور دلت میاد یادم نباشی؟ بی من کی قدرتو میدونه , برگرد ... [:S018:] [[‎10000]]

(y)‎‏ ;)‏

بســـان لالــــه زیبــــایی گـــل من چـــــو نیلوفر فــــریبایی گـــل من تو مهتــــاب منی در شــام هجران چــــــرا پیشم نمـــــی آیی گل من ‏t978_Sami.jpg

(♥)

اینگونه نگاه کنیم........... . مرد را به عقلش نه به ثروتش . زن را به وفایش نه به جمالش . دوست را به محبتش نه به کلامش . عاشق را به صبرش نه به ادعایش . مال را به برکتش نه به مقدارش . خانه را به آرامشش نه به اندازه اش . شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش . دل را به پاکیش نه به صاحبش . و..... سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش.

(y)

~X(‎‏ (♥) =((‏

ای دوست

‎‏ ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم

بهترین ها

الهی شهر عشق آتش بگیرد و همه بمیرند به جز سه کس ... یارم... غم خوارم .. و کسیکه گریه کند بر مزارم ‏==== ‏ ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود من عاشق و او زعشق من بی خـبر است ای کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود. ‏==== تو باختی ؛ چون کسی را از دست دادی که دوستت داشت ....!!! من بردم ؛ چون کسی را از دست دادم که دوستم نداشت ... !!! ‏==== ‏==== تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد که تو یک بار بگویی دوستم داری ‏==== مرو از پیشم و عمری نگرانم مگذار یا چو رفتی به امید دگرانم مگذار بر دلم داغ غم عشق تو ایام نهاد تو دگر داغ غم هجر بجانم مگذار ‏==== بر قول مدعی مکش ای فتنه گر مرا گر می‌کشی بکش به گناه دگر مرا پیشت به قدر غیر مرا اعتبار نیست بی اعتبار کرده فلک اینقدر مرا شوقم چنان فزود که هرگاه نهان شوی باید دوید بر سر سد رهگذر مرا برگردنم ز تیغ تو سد بار منت است زیرا که واره اند ز سددرد سر مرا وحشی صفت ز عیب کسان دیده بسته‌ام ای عیبجو برو که بس است این هنر مرا ‏==== تو هدیه ی زیبای خدایی، ای صبر! با هر دل خسته آشنایی،ای صبر! گفتند همانکه غم دهد صبر دهد غم آمده! پس تو کی میایی ای صبر؟ ‏==== بیا ای غم بیا ای مونس شب های تار من که امشب از تو همدردی و همکاری دلم خواهد برنجان و بنالان بگریان و بسوزانم که سوز و اشک و آه و ناله و زاری دلم خواهد ‏==== من آمده ام که با تو راهی بشوم آنی که تو از دلم بخواهی بشوم دریا بغلم کن! بغلم کن دریا! می خواهم از این به بعد ماهی بشوم ‏==== هـــــــر نفـــس ، درد اســـت که میکشـــم !!! ای کــاش یا می بـــــــــــودی ­ ، یـــــا اصـــلا نمی نبودی !!! ایـــــن که هســـتی و کنــــارم نیســــتی دیـــــــــوانه ­ ام میکنــــــــــد ­, ‏==== به دنبال کسی هستم که بادرد اشنا باشد/دلش غمگین خودش ساده کمی از جنس ماباشد ‏==== شبهایی که تو را دارم در یک لحظه سحر میشه تو هرباری که میخندی ، جدایی سخت تر میشه تو نیستی تازه میفهمم ، جدایی ها چقدر سخت است ولی نگفتن آسان نیست به روزهایی که خوشبختم خوش دارم ، بگوئ تو ، چی کار کردی با احساسم روزهای سختی در راه است ، من این دنیا را میشناسم ..... ‏==== او مظهر عشــــــق بود و من مظهر ننگ وقتــی که فشردمش به آغوشــــم تنگ لرزید دلش ، شکســت و نالیــد که : آخ ای شیشه چه میکنی تو دربستر سنگ؟ ‏==== صدبار قسم خوردم که دیگرنامت رانیاورم. اماافسوس که نامت قسمم بود. ‏==== تومیگی نامه نوشتی نرسیده. ازتویک خط ونشان هیچکه ندیده. منم امشب واسه تو نامه نوشتم. اما اشکام همه رو نامه چکیده. ‏==== به یارى بى وفا عمرى وفا کردم ندانستم بامید وفا برخود جفا کردم ندانستم دل آزارى که هر کزیده بر مردم بیندازد بسان مردمش در دیده جا کردم ندانستم اگر گفتم که دارد یار من آئین دلجوئى معاذالله غلط کردم خطا کردم ،ندانستم ‏==== در زمستانی سرد با دلی گرفته زیر لــــب می خوانـــــــــم ... کــــــــاش می شد به تو گفت : که تو تنـــــها سخن شعر منی ، تو نرو دور نـــــشو از بر من تو بمان تا که نمیرد دل من ...! پس بیا وبرگرد قلبم ترا می خواهد...! ‏==== هرگاه از زندگی نفرت پیدا کردی؛ تصمیم وداع با زندگی نگیر، چون شاید خودت زندگی کسی باشی... ‏==== تو رفتی و دلم تنهاست به رنگ شب توی رویاست تو رفتی و نگاهم غم مثه اشکه رو پلکم نم تو رفتی و صدام خوابه سکوت عشق بی تابه تو رفتی و تنم خسته ست واسه دوریت چه پژمرده ست تو رفتی و تمومه کار شدم از عشق تو تب دار تو رفتی و منم مردم توی تاریکی قبرم تو رفتی و دل من رفت به جای دیگه ای دل بست تو رفتی و دیگه خاکم حالا همخونه ی سنگم ‏==== من اینجا خسته و تنها همش درگیر این شبها من اینجا اشک و غمگینی پر از غم،عشق سهم گینی ‏==== ساعی ‏@ بیاای عزیز نازم بامن امشب درد دل کن بیابامن گفتگو از این روزهای بی حاصل کن بیاامشب درکنارم بالای سر این خسته بیاامشب که دل من ازغم و نفرت شکسته ‏==== دل آرام را بی تاب میکنی! دل بی تاب را آرام ! آخرش نگفتی: تو ، دردی یا درمان ؟ ‏==== من شکستم آری تو شکستم دادی باده رنگ و ریا را تو به دستم دادی من غریبم آری تو غریبم کردی بی خبر از آیینه ها پر فریبم کردی تومرا همچون شمع از سر جور و جفا سوزاندی تو مرا سوزاندی تو مرا بر در و دیوار بدی کوباندی من شکستم آری تو شکستم دادی تومرا از بودن تو مرا از من و از ما و تو پنجره ها ترساندی... تو مرا از فردا... تو مرااز دریا... تو مرا ترساندی من اسیرم آری تو اسیرم کردی... بی خبراز باران.. تو کویرم کردی از شراب دوری تو چه سیرم کردی من شکستم آری .. ‏==== تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است/باش فردا که دلت با دگران است ‏==== یک شبی با یاد تو بدرود خواهم گفت و رفت/ خاطراتت را به جوی آب خواهم گفت و رفت/ در فرار شعرهایم یک شبی خواهم نشست/ آخرین اشعار خود را بر تو خواهم گفت و رفت. . . ‏==== دلم که شکوه ز دست توبا خدا میکرد/ میان شکوه نهانی تو را دعامیکرد/ به یاد توست همه لحظه های هستی من/ دل تو کاش که یک لحظه یاد ما میکرد ‏==== بودیم و کسی قدر ندانست که بودیم/ باشدکه نباشیم و بدانند که بودیم ‏==== همین که یاد ما هستی تشکر. همین که با وفا هستی تشکر. دراین دنیا کسی یار کسی نیست. همین که یار ما هستی تشکر. ‏@اگه دوستم داری دنبال این نقطه ها بیا . . . . . دیدی کمبود محبت داری !

بهتر

هر انسان کتابی است در انتظار خواننده اش. . ‏. ◆ ◆ ☀☀ ◆ ◆ چهار اصل مهم دوستی... 1کسی که ترا دوست داره دلش را نشکن 2 :کسی که ترا می خواهر هر گز از او خدا حافظی نکن ... 3:کسی که برت اعتماد داره هیچ وقت او را شرمنده نکن .. 4:کسی که همیشه به یادت است فراموشش نکن .. ◆◆☀☀◆◆ همیشه داشتن " بهترین ها " به آدم غرور خاصی میده ، من مغرور ترینم ، چون تو بهترینی ! ◆◆☀☀◆◆ به موفقیت بیندیشید به موفقیت ایمان داشته باشید وبرای رسیدن به موفقیت تلاش کنید ◆◆☀☀◆◆ نه مرادم نه مریدم ، نه پیامم نه کلامم نه سلامم نه علیکم، نه سپیدم نه سیاهم. ... نه چنانم که تو گویی، نه چنینم که تو خوانی ونه آن گونه که گفتند و شنیدی. نه سمائم، نه زمینم، نه به زنجیر کسی بسته و نه برده‌ی دینم نه سرابم، نه برای دل تنهایی تو جام شرابم، نه گرفتار و اسیرم، نه حقیرم، نه فرستاده پیرم، نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم نه جهنم، نه بهشتم چنین است سرشتم این سخن را من از امروز نه‌ گفتم، نه‌ نوشتم، بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم. حقیقت نه به رنگ است و نه بو، نه به های است و نه هو، نه به این است و نه او، نه به جام است و سبو... گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم، تا کسی نشنود آن راز گهربار جهان را، آنچه گفتند و سرودند توآنی ... خود تو جان جهانی، گر نهانی و عیانی، تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی تو ندانی که خود آن نقطه عشقی تو اسرار نهانی همه جا تو نه یک جای ، نه یک پای، همه‌ای با همه‌ای همهمه‌ای تو سکوتی تو خود باغ بهشتی. تو به خود آمده از فلسفه‌ی چون و چرایی، به‌ تو سوگند که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی، در همه افلاک بزرگی، نه که جزئی ، نه چون آب در اندام سبوئی، خود اوئی، به‌خود آی تا به درخانه‌ی متروک هرکس ننشینی و به‌ جز روشنی شعشعه‌ی پرتو خود هیچ نبینی و گل وصل بچینی‏