ﺳﺎ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ

﷽‏ دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم!

ﺳﺎ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ

﷽‏ دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم!

ﺁﺭاﻣﺶ

صدایت آغوشی ست از آرامش ، که هربار می آید مرا غرق در خود می کند..

ﻧﻔﺮﺕ ....

ﻧﻔﺮﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ...... ﻓﮑﺮﺕ ﺍﺱ

ﺟﻔﺎ ﺟﻮ

...آن را که جفا جوست نمی باید خواست ...سنگین دل و بد خوست نمی باید خواست ...مارا ز تو غیر از توتمنایی نیست از دوست به جز دوست نمی باید خواست.. ﺭﻫﻲ

شاد باش

حتی شاد بودن هم می تواند برای دیگران شادی بخش باشد.
‎سا اس

خودمان باشیم

مهم تر از هرچیز این است که خودمان باشیم
ساعی

ﻛﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪاﺭ

ﻛﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪاﺭ ﺗﺎ ﺳﺨﺖ ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﻧﺸﻮﻱ ﺳﺎﻋﻲ

یک شعر

ﺍﻭﺳﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺑﮑﺠﺎﻧﻈﺮﺑﺮﻡ؟ ... ﺍﻭﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻬﺮ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﺠﺎﺳﻔﺮﺑﺮﻡ؟

یک شعر

ﺍﻭﺳﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺑﮑﺠﺎﻧﻈﺮﺑﺮﻡ؟ ... ﺍﻭﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻬﺮ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﺠﺎﺳﻔﺮﺑﺮﻡ؟

همه چیز درگذر است

نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادى به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذرد آن چنانى که فقط خاطره ای خواهد ماند لحظه ها عریانند به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز... هرگز... هرگز!!!!

زخم خوردم و خندیدم

سال ها زخم خوردم و خندیدم نه اینکه درد نداشته باشم فقط احتمال می دادم یکی با لبخندم به زندگی امیدوار شود...! "چارلی چاپلین "