ﺳﺎ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ

﷽‏ دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم!

ﺳﺎ ﺍﺱﺍﻡﺍﺱ

﷽‏ دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم!

چشم

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است ..!!

برتر

زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت. حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی..جدایی سخت است نه به سختی تنهایی
‏ به نام خدا خالق انسان . به نام انسان خالق غم ها . به نام غم ها به وجود اورنده ی اشک ها . به نام اشک تسکین دهنده ی قلب ها . به نام قلب ها ایجاد گر عشق و به نام عشق زیباترین خطای انسان امروز دیدمت خسته بودی اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی دیگه دوستم نداری می دونم حتما به دیگری دل بسته بودی. . ‏‎‎ <>‎‏

خلقت


در بخشیدن خطای دیگران مانند شب باش در فروتنی مانند زمین باش در مهر و دوستی مانند خورشید باش هنگام خشم و غضب مانند کوه باش در سخاوت و کمک به دیگران مانند رود باش در هماهنگی و کنار آمدن با دیگران مانند دریا باش خودت باش همانگونه که مینمایی... پس از تعمق در این هفت پند به این کلمات یکبار دیگر دقت کن! شب٬ زمین٬ خورشید٬ کوه٬ رود٬ دریا و انسان. زیباترین خلقت های ‏‎‎‏ آفریدگار

تو باورکن


تو باور کن باور کن اگرچه باورت نمیشود که من بیتو لحظه های خالی را در کوچه کوچه قدم قدم نفس نفس لحظه لحظه آه که چه سختست این بن بست درگیر فکروخیالی توام ای آنکه در مردمک دیده گانی من ((خلیل دهقانزاده)) —‏ ‏

کسی که ترا از دست بدهد دردمیکشد میگرید میرنجد مسوزد تباه میشود به زمین میخورد آب میشود دلباخته ات میشود مدیونت میشود امابازهم ایستاده است مثل من منی که از توشده" بازهم نفس میگیرم ازیادهای تو توای بی من کجایی ؟ بیا که درراه رسیدن تو زانوهایم خراشیده شده ای بی من افتادم امابازهم بلندشدم توکجایی؟ ای بی من بیا دستم را بگیر پس بیا وبرگر ‏‎
‎‏ قلبم ترا میخواهد ای بی من بیادستم را بگیر ای بی من " Mãføøñ Ghãføør +

متن آزاد

تا وقتی با تو هستم

دیگر هوای دلبر دیگر نمیکنم بیاکه باهم باشیم دوجسم ویک تن باشیم ، عزیز وهمدم باشیم. . . >/> ساعی

بی وفا

آمدی دیوانه ام کردی و رفتی بی وفا با غمت هم خانه ام کردی و رفتی بی وفا مثل شمعی بودی و با یاد خود ای نازنین تا ابد پروانه ام کردی و رفتی بی وفا

بگذار قلبم بشکند

‎بعد از این بگذار قلب بی‌قراری بشکند گل نمی‌روید، چه غم گر شاخساری بشکند باید این آیینه را برق نگاهی می‌شکست پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه‌ام صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند شانه‌هایم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه تخته‌سنگی زیر پای آبشاری بشکند کاروان غنچه‌های سرخ، روزی می‌رسد قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند —

عشقم از تو مینویسم


عشقم ، عزیزم از خود مینویسم فقـــد برای تو تو آن موجود زیبا و پاک خدایی که در بهترین روز و بهترین سال تقدیم دنیا شدی و در صف اول بهترین ها قرار گرفتی و با اون چشمای ناز ، صورت زیبا و لب های پر از تبسم و قلب سر شار از محبت پاک با من آشنا شدی و یکباره به قلبم راه پیدا کرده و اونجا قصری اعمار نمودی که هرگز ویران شدنی نیست . و تا ابد جاویدانه خواهد ماند و تو در اون قصر جاویدان و بر هر در و دیوارش با قلب سر شار از محبت مینویسم عزیزم ♥ دوستت دارم با جان و دلم ♥ عاشقتم . . .

خداوندا

لب من لایق ثنای تو نیست فعل من درخور رضای تو نیست پرده پوش من و پناه منی تو مرا شاد کن که شاه منی ‎‏